آفت زدگی سیاسی در استان کهگیلویه و بویراحمد
اما ریشههای سیاست زدگی چیست؟ شاید بتوان برای این پدیده ریشههای متنوع و متکثری یافت.
دانشگاه میروی حرف از سیاست است
غذا میخوری حرف از سیاست است
راه میروی حرف از سیاست است
میخوابی خواب سیاست را میبینیم
دعواهامون سر سیاست و سیاسیون است
نفرت مون از کسی به خاطر سیاست است
به خاطر سیاست عدهای مصلحت اندیش میشوند
مهمانی شبانهمان سیاست بازی ست
بچهها مون نقش سیاست مدارها رو دائم در حال تحلیل هستند.
خلاصه در کل همهی زندگیمان شده سیاست. و این یعنی (سیاست زدگی).
هوا که سرد میشود، درختها «سرمازده» میشوند؛ شکوفهها میریزند و میوههای فصل میسوزند. هوا که گرم میشود زنها و بچهها «گرما زده» میشوند، صفهای اورژانس پر میشود از مردم بیحال و بیرمق که پوست صورتشان سوخته و بدنشان دچار کم آبی شده است؛ حتی عدهای جان میبازند. در هوای ابری و بارانی زمستان، آسمان پر از طوفان میشود و برجهای چند ده طبقه، با «صاعقه» سوزان و بران گرفتار میشوند. حال، جامعهای را در نظر بگیرید که هوای فکری و فضای معرفتیاش، متلاطم میشود. گرد و غبار سیاست همه جا را میپوشاند و غلظت نگاههای سیاسی بالا میرود. آن وقت است که مغزها و فکرها، دچار آفت «سیاستزدگی» میشوند. شاید بشود گفت سیاستزدگی، چیزی است شبیه سرمازدگی و گرمازدگی و صاعقهزدگی. سرما و گرما بد نیست، سیاست هم همینطور؛ نه تنها سیاست، خوب است، بلکه برای پیشبرد اهداف جوامع، امری است لازم و محتوم. سیاست یعنی مناسبات تنظیم قدرت. سیاست در جامعه، مثل کانالهای ارتباطی حاشیه رودهاست که آب را به زمینهای پایین دست میرساند. مناسبات سیاسی نیز در لایهها و طبقات گوناگون جامعه، توزیع قدرت میکند. سیاست یعنی چه؟ نظامهای سیاسی دنیا، هر کدام برای شبکهبندی قدرت، روشها و متدهایی برگزیدهاند؛ از پادشاهی گرفته تا حکومتهای پارلمانی و دموکراتیک. میگویند جوامع، همانند صندلی چهار پایه دارند: سیاست، فرهنگ، اقتصاد و امنیت. این چهارپایه باید در توازن با هم قرار گیرد. طبیعی است بلندی یا کوتاهی هرکدام از آنها، عوارض ویژهای ایجاد میکند. اگر سیاست، آن قدر در جامعه، قد بکشد که سایهاش بر سر ساحتهای دیگر زندگی سنگینی کند، میگوییم آنجامعه به درد سیاستزدگی مبتلا شده است. امری که متأسفانه در استان کهگیلویه و بویراحمد به یک آفتی تبیل شده است به نحوی که همۀ افراد استان ما با هر سطح معلوماتی و با هر روشی سعی در اظهارنظر سیاسی مینمایند از جزئیترین مسائل تا امور کلانی همچون توافق ایران با ۵+۱، غافل از اینکه سیاست علاوه بر اینکه اساساً یک علم است چاشنی هنر را نیز میبایست دارا باشد و همانطور که هر کسی نمیتواند در موضوعات تخصصی چون پزشکی، مهندسی، فیزیک و… اظهارنظر دقیق نماید اصولاً در مورد مسائل سیاسی که علاوه بر اینکه یک تخصص دانشگاهی است یک علم بسیار پیچیده نیز میباشد نباید به خود اجازۀ اظهارنظر صریح و تحلیل مسائل سیاسی را بدهد.
اما ریشههای سیاست زدگی چیست؟ شاید بتوان برای این پدیده ریشههای متنوع و متکثری یافت. ریشههایی که مثل درختی چند صد ساله، در سرتاسر پهنه یک باغ گسترده شده و آنچنان در هم تنیده است که به راحتی نمیتوان ریشه اصلی را از فرعی تشخیص داد. یکی از ریشههای سیاستزدگی، شدت گرفتن رقابتهای قدرت در جامعه است. اگر به هر دلیل، رسیدن به قدرت در جامعه به یک فضیلت تبدیل شود و دست یافتن به ردههای بالای حکومت، از شأن و اعتبار ویژهای برخوردار، طبیعی است همه رفتارهای فعالان حوزه سیاست، جهت قدرتطلبانه پیدا میکند و پشت هر کنش یا در پس هر ایده، هدفی سیاسی پنهان میشود. در این شرایط ادبیات حاکم بر گروههای سیاسی، کنار زدن مدیران فعلی و نشستن بر جای آن هاست. و بر طبق همین الگو مردم هم در گفتوگوهای عمومی به این نتیجه میرسند که باید برای تحلیل هر واقعه در جامعه، ریشهای سیاسی متصور شد. آن وقت مردم، یعنی بدنه عمومی جامعه، در هر مکان و بابت هر موضوع، نگاه سیاسی پیدا میکنند؛ از اتوبوس و آرایشگاه گرفته تا دانشگاه و نانوایی و مهمانی. همه چیز و همه کس، رنگ و بوی سیاسی مییابد. این آفت، مثل یک بیماری مسری، آنچنان پیش میرود که حتی عرصه اخلاق را نیز آلوده میکند. بهجای آنکه سیاست، اخلاقی شود، اخلاق، سیاسی میشود. بهجای آنکه فرهنگ، سیاست را به اسارت بکشد، سیاست، فرهنگ را قربانی مطامع خود میکند. یک جریان سیاسی، پیشتر از آنکه در مسند حکومت بنشیند، فرهنگ را جوری تفسیر میکند و پس از تصاحب صندلی قدرت، دقیقاً متضاد آن را هدف میگیرد. چه بسیار از این چرخشهای صد و هشتاد درجهای، در میان هم استانیها و سیاسیون غیرمتخصص ما یافت میشود.
عوارض سیاستزدگی
وقتی همه چیز سیاسی میشود، اولین و مهمترین عارضه آن، تعطیل شدن قدرت فکر و فقیر شدن جامعه بهلحاظ قدرت تحلیل است. دیگر کسی دوست ندارد بهصورت مبنایی و عمیق، به پدیدههای محیطی نگاه کند. همان اول کار میرود سراغ ظاهرترین دلیل سیاسی. آنوقت ریشه واقعی ناهنجاریهای جامعه پنهان میماند و سالها و سالها هیچ راه حلی برای درمان آن پیدا نمیشود. کما اینکه نمایندۀ مجلس در استان ما میشود قبلۀ آمال و حل همۀ مسائل و مشکلات اعم از شخصی و جمعی از وی مطالبه میشود در حالی که وظیفۀ نماینده قانونگذاری و نظارت بر اجرای قوانین است و لاغیر. عارضه دیگر، ناکارآمدی مدیریتی است. هر مدیری ضعف عملکرد خود و دستگاه مطبوعش را به عوامل سیاسی پیوند میدهد. اینچنین است که مدیران ضعیف هرگاه که نتوانند وظایف خود را به خوبی انجام دهند فریاد نماینده با من همراه نبود سر میدهند. عارضۀ دیگر سیاست زدگی بحث تلفیق وظایف و اختیارات به جای تفکیک وظایف و اختیارات است به نحوی که نامزدهای انتخابات مجلس و پس از آن نمایندگان مجلس وعدههای ساخت جاده و کارخانه و اشتغال و… میدهند که اصلاً ارتباطی به آنها ندارد ولی میدانند که در فضای غبارآلود سیاست زدگی استان سیاسی کهگیلویه و بویراحمد با این روش میتوان به اهداف خود رسید. این وقت است که درمان همه ضعفهای مدیریتی و اجرایی متوجه حوزه سیاست میشود. در نتیجه بیش از هر استان دیگر، انتخابات در استان، مهم و حیاتی به شمار میرود. چند سال مانده به انتخابات، همه استان، آرایش انتخاباتی میگیرد و عملاً برای ماههای طولانی، تام فکر و ذکر ما به آن مشغول میشود. و چنین میشود که از قافلۀ پیشرفت و تلاش عقب میمانیم در ادامه، به محض تعویض جریان سیاسی حاکم، بهرغم شعارهای قبلی، حتی آبدارچی اداره کوچکی در شهرستان هم به جرم ناهمخوانی نگاه سیاسی عزل میشود.
امیدوارم روزی به این نتیجه برسیم که بپذیریم سیاست یک علم است یک تخصص است مثل تمام علوم دیگر و هرگونه اظهارنظر در مسائل سیاسی را به متخصصان این علم بسپاریم تا از این آفت سیاست زدگی در امان باشیم.
انتهای پیام/
برچسب ها :پایگاه اطلاع رسانی مهر دنا ، سایت خبری و تحلیلی مهر دنا ، سیاست زدگی ، کهگیلویه و بویراحمد ، مهر دنا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0