روایتی از بازی این روزهای قرارگاه بی اخلاقی در بویراحمد
پردازش اجتماعی در بویراحمد به رسم بیبی سی/ حکایت خر ملا و فرمانداری دنا!
گروه سیاسی_اجتماعی/ نقل است فردی «جل» بر خر خود انداخت، فرزند خود را بانگ زد، همراهیاش کند ۵ روستا آن طرفتر تا شاید آردها ارده شد در مکینه ملا را حمل و برای خورد خوراک عیال خود به خانه بیاورد.
خود سوار بر خر شد و چوبی دومنظوره(هم عصا و هم خر ران) که در دستش بود ران خر را شان تا شان کشید کباب شد و بلال و به راه افتاد.
فرزند جوانش شاد و مسرور به دنبال خر پدر دوان دوان میدوید.
به روستای اول که رسید فردی او را دید گفت مسلمان این رسمش نیست خودت سوار و بچه نازک و نازلیات پیاده است.
پدر از خر پیاده شد، دست بر زیر پای راست فرزند کرد و مدد خواست، فرزند را سوار بر خر کرد باز با عصای ارزن خود بر ران خر زد و خر چهار دست رفت.
به روستای بعدی رسید اما اهالی برایشان سخت بود که پدر پیاده و جغله جوان سوار، گفتند این چه کاری است پدر پیاده و پسر سواره!
پدر از پسر خواست از خر پایین آمده و با هم پیاده طی طریق کنند.
پسر افسار خر را گرفت و پدر باز شان تا شان ران خر ، چوب ارزنی را کشید.
به روستای بعد که رسیدند عدهای از اهالی روستا زیر سایه درخت بلوطی بساط پهن کرده بودند، از چاق بودن قلیان برازجانی، دماغشان نیز چاق بود. پدر و پسر پیاده را دیدند که خری همراهشان و عرق بر پیشانیشان از کنار روستا رد میشوند.
پق پق زد به قلیان و بانگ زد: های های جغله پیاده، خر دارید و پیاده میروید مگر کلو(دیوانه) شدهاید.
پدر سوار شد و دست پسر را گرفت تا بر پشتش بر خر بنشیند و چهاردست رفتند تا به روستای بعدی رسیدند.
پیرزنی را در مسیر دیدند سلام کردند و جواب شنیدند اما پشت بند جواب سلام پیرزن گپ رسان خوش گپ گفت دلتان نمیسوزد دو نفری سوار این زبان بسته شدهاید.
پدر مانده بود چه بگوید و چه بکند! که پسر گفت بو(بابا) نباید منتظر گپ (حرف) مردم ماند آنچه خیر و صلاحمان است انجام دهیم تا به مکینه برسیم.
قصه ما خیلی شباهت به حال و روز فضای سیاسی، اداری و اجتماعی این چند سال بویراحمد، دنا و مارگون دارد.
برای اینکه جریان مردم را بزنند، هر روز یک داستان میسازند و بر گرده مردم سوار میشوند و با روانشان بازی میکنند.
گفتند فرماندار پسر دایی نماینده است، نماینده عالی دولت در استان نیز گفت چشم برای اینکه شبههای وجود نداشته باشد تغییر انجام خواهد شد.
تغییر انجام شد اما همان منتقدان دیروز چمدانها را گشتند و گفتند فرماندار دهه شصتی جدید که از قضا از مسئولان ستاد انتخاباتی رئیس جمهور هم بود، دایی همسر نماینده، شوهر عمه فرماندار است.!!! این نسبت خیلی دور را در استانی با ساختار قبیلهای که همه به نوعی فامیل هستند، چنان وارانه جلو میدهند که آدم فکر میکند نکند برادر نماینده است و ما نمیدانیم.
آقای استاندار بداند این تیم با برنامه از قرارگاه دستور میگیرند و هر روز یک بازی درست خواهند کرد. دیروز فرماندار دنا، امروز آموزش و پرورش، فردا شرکت گاز و …
این بازی تا اتمام انتخابات ادامه خواهد داشت و نباید تحت تاثیر این فضا سازیهای وارانه قرار بگیرد و قاطعانه جلوی تمامیت خواهان بایستد و نهیبشان برود تا سوت پایان این بیاخلاقی از طرف قرارگاه به صدا درآید و گرنه روز ازنو بازی از نو.
اما سید علی احمدزاده استاندار بداند اگر وارد این پازل شد حتی با سربازشان، کیش و مات خواهد شد. زیرا اینجا برای رسیدن به هدف به هیچ اصولی پایبند نیستند و با سلاح دروغ، شایعه، شبنامه، تهمت، افترا، نقلهای وارانه و …به جنگ اخلاق و ارزشهای انسانی میروند و چنان به رسم بی بی سی ناحق را حق جلوه میدهند که انسان احساس میکند دارند ازیک واقعیت پرده بر میدارند.
انتهای پیام/
برچسب ها :انتخابات ، بویراحمد ، پارسا شعبانی ، دنا ، فرمانداری دنا ، کهگیلویه و بویراحمد
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0