محسن چاووشی؛ محبوب مردم و موسیقیدانها، بدون نیاز به وطنفروشی و کاسهلیسی
روند چاووشی، روندی است ستودنی که کار به کار پختهتر و هوشمندانهتر میشود و برخلاف اغلب همنسلان خود که درجا زدهاند، او روبهجلو حرکت کرده است و خود را اسیر تعریف و تمجیدها نکرده است…
جشنواره موسیقی فجر در حالی به پایان رسید که بار دیگر محسن چاووشی توانست خود را به اثبات برساند و برنده جایزه باربد در بخش موسیقی پاپ با کلام برای آخرین آلبوم تولیدیاش، یعنی امیر بیگزند شود. این موفقیت قطعاً دستاورد بزرگی است برای چاووشی که پس از سالها تلاش و کسب محبوبیت و مقبولیت میان اهالی موسیقی و مهمتر از آن، مردم، جایگاه مهمی برای خود به دست آورده است و با هوشمندی فراوان، نهتنها این جایگاه را حفظ کرده، بلکه آن را ارتقا نیز داده است.

به گزارش مهر دنا ، روند چاووشی، روندی است ستودنی که کار به کار پختهتر و هوشمندانهتر میشود و برخلاف اغلب همنسلان خود که درجا زدهاند، او روبهجلو حرکت کرده است و خود را اسیر تعریف و تمجیدها نکرده است. از سوی دیگر رفتار و موضعگیریهای شخصی او در قبال کشورش، مردمش و جامعهای که در آن و برای اهالی آن کار میکند، بسیار موردتوجه است. وی بارها با اظهارنظرهای مستقیم و همچنین با استفاده از هنر مثالزدنی خود، به باورهای ارزشی و اعتقادی مردم پرداخته است و خود را نه فراتر از مردم و تافتهای جدا بافته که از میان مردم میداند. مضامین اجتماعی ترانهها و متناسب با مناسبتهای گوناگونی که وی تولید کرده است، نشاندهنده دغدغه مند بودن او برای کشور و دین و مردمش میباشد.
حال بیاییم و محسن چاووشی را با فردی هم چون شادمهر عقیلی وطنفروش مقایسه کنیم. بیشک محبوبیت و مقبولیت چاووشی با عقیلی قابلمقایسه نیست و اصلاً قیاس این دو جفاست در حق چاووشی. عقیلی انسانی است وطنفروش که به داشتههای خود و سرآغاز معروفیت خود پشت پا زده است و برای رضایت اغیار، مردمش را به کناری نهاده است و بیریشگی خود را نشان داده است.
اما در نقطه مقابل چاووشی با همه وجود سعی در تقویت بنمایههای اعتقادی و وطندوستی دارد و به کشورش و قهرمانان و مفاخر آن عشق میورزد. تفاوت کاملاً محسوس است و غیرقابلانکار؛ و تفاوت در کجاست؟! در قلب و مغز این دو. یکی باهوشی سرشار و روبهجلو در هنر و دغدغه مند و وطنپرست؛ و دیگری بااستعدادی خشکیده و به هدررفته و تمامشده و در پی عیاشی و خوشگذرانی و وطنفروش و بیریشه. جالب اینجاست که اگر عقیلی محبوبیت و هوش و هنر چاووشی را داشت چه غرور و نخوتی پیدا میکرد.
هماکنون که چیزی در چنته ندارد اینچنین خود را دست بالاگرفته است، وای به حال روزی که به جایگاهی چون چاووشی میرسید، آن موقع احتمالاً ادعای خدایی میکرد و خود را صاحب و سرور همه مخلوقات میدانست. هرچند از یک فرد عیاش بیش از این نیز توقع نمیرود و نمیتوان از وی توقع رفتار و اخلاق و سکناتی هم چون چاووشی را داشت.
و تنها یک مسئله باقی میماند و آنهم حسرت اینکه چرا عقیلی با خود چنین کرد و با چنین سرعتی رو به پایان حرکت کرد. انتخابی که او داشت، انتخابی بود شکستخورده و چیزی به تواناییهایش نهتنها اضافه نشد، بلکه از کیفیت و تواناییهایش نیز کاسته شد. چه اینکه اگر در ایران میماند بااینهمه رقیب چارهای جز ارتقای خود نداشت، اما خود را در باتلاقی گرفتار کرده است که خروج از آن برایش امکانپذیر نیست.
و در مقابل میتوانیم خوشحال باشیم که چاووشی را دیگر به هنرش میشناسند نه به شباهتی که زمانی به یک خواننده خارج نشین داشت. اکنون چاووشی تبدیل به نشانی شده است که همه از او توقع تفکر و کار باکیفیت و هدفمند دارند و همین وظیفه سنگینتری را بر دوش او قرار میدهد؛ و البته که او بارها ثابت کرده که از پس وظیفه خود بهخوبی برمیآید و تعهد خود را نسبت به مردمش حفظ کرده است. در آخر نیز میتوان از جوانان عرصه موسیقی انتظار داشت که روندی هم چون چاووشی را طی کنند و هرروز در پی افزایش کیفیت خود باشند و از حواشی دوری کنند تا بتوانند جایگاهی درخور هنرشان پیدا کنند.
برچسب ها :جشنواره فیلم مردمی عمار ، محسن چاووشی ، مهر دنا
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0