بهروز نصرت زاده

خشونت و جرائمي همچون نزاع‌، قتل، همسركشي، آدم‌ ربايي و تهديدات جدي عليه امنيت جامعه است ترس از خشونت تحرك و آزادي افراد را كم می‌كند..

نزاع دسته‌ جمعي كه يكي از انواع خشونت در جوامع تلقي مي‌ شود و علل وقوع آن ممكن است تحت عوامل مختلف باشد كه طي وقوع آن بين جمعي از افراد جامعه درگيري فيزيكي به وجود آمده و موجب ضرب‌وجرح و حتي قتل يك يا چند نفر شود.
کد خبر : 24902
تاریخ انتشار : جمعه ۲۴ دی ۱۴۰۰ - ۱۶:۰۰

مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان مهردنا است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.

خوانندگان محترم مهردنا می‌توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند

بهروز‌ ‌نصرت‌زاده کارشناس روانشناس بالینی نوشت:

نزاع و درگيري دسته‌ جمعي عواقبي نظير قتل، غارت، مهاجرت و… در پي دارد؛ در استان ها بسياري از مهاجرت ‌هاي كلي براثر نزاع و درگيري دسته‌ جمعي بوده است

آري نزاع دسته‌ جمعي كه يكي از انواع خشونت در جوامع تلقي مي‌ شود و علل وقوع آن ممكن است تحت عوامل مختلف باشد كه طي وقوع آن بين جمعي از افراد جامعه درگيري فيزيكي به وجود آمده و موجب ضرب‌وجرح و حتي قتل يك يا چند نفر شود.

تبعات اجتماعي:

– درگيري و نزاع دسته‌ جمعي ممكن است باعث مهاجرت دسته‌ جمعي و خالي شدن روستا از سكنه گردد.

– سلامت رواني اعضاي جامعه را به خطر مي‌ اندازد.

– مانع پيشرفت تحصيلي و ساير پيشرفت ‌ها در جامعه مي ‌گردد.

– سلامت و امنيت جامعه را به خطر مي‌اندازد.

– مانع توسعه جامعه مي‌شود.

تبعات انتظامي:

1- كاهش احساس امنيت در جامعه

2- كاهش امنيت در سطح جامعه

3- افزايش ساير جرائم در بين اعضاي خانواده

4- افزايش پرونده‌ها در كلانتري و پاسگاه‌ ها

5- اتلاف وقت و سرمايه نيروي انتظامي به جهت بررسي و كنترل درگيري‌ها

علل و عوامل درگيري و نزاع دسته ‌جمعي در استان از ديدگاه مطلعين اجتماعي

علل فرهنگي: تفاوت فرهنگي، پايبند بودن به تفكرات سنتي، عدم پايبندي به اعتقادات سنتي و مذهبي، عدم پايبندي به سنت‌ها، عدم احترام به شأن و جايگاه افراد در جامعه، ضعف كارايي دستگاه‌ هاي فرهنگي، ضعف آموزش‌ وپرورش در بحث آموزش كودكان، تحصيلات پايين، تعصبات قومي و قبيله اي، خرافه گرايي، ورود افراد غيربومي و روستايي به شهر و تداخل و تعارض فرهنگي، ضعف در ايجاد مجتمع ‌هاي فرهنگي براي پر كردن اوقات فراغت جوانان و ضعف كارايي مبلغين در محلات آلوده

ديگر علل فرهنگي شامل ضعف برنامه‌ ريزي سازمان تبليغات اسلامي در زمينه كارهاي فرهنگي، فعال نبودن اردوهاي مذهبي در سطح اين مناطق، ضعف پايبندي به تقيدات مذهبي و اخلاقي، خرافه پرستي، باورهاي ديني و اعتقادي بسيار ضعيف، تحصيلات پايين، ضعف در برنامه‌ ريزي درخصوص چگونگي گذراندن اوقات فراغت، ضعف نهادهاي ذي‌ ربط به ويژه آموزش‌ و پرورش و رسانه در فرهنگ ‌سازي در مورد آگاهي و آموزش به اقشار مختلف جامعه و ديدن برنامه ‌هاي خشونت‌ آميز از ماهواره است.

همچنين ضعف در محتواي برنامه‌ هاي سيما، كم كاري محيط‌هاي آموزشي در راستاي تقيدات مذهبي و ديني، كم ‌كاري نرم‌افزاري مساجد و ضعف تناسب فعاليت‌ هاي مساجد و نيازهاي موجود، ضعف در بازخورد پس از انجام هر فعاليت فرهنگي، ضعف در تربيت صحيح اسلامي فرزندان، ضعف در نيازسنجي نيازهاي جوانان، ضعف در برنامه ‌ريزي در مساجد جهت ترويج مباني ديني و ضعف تمركز دستگاه‌ هاي فرهنگي روي مناطق آسيب ديده از ديگر عوامل فرهنگي به شمار مي روند.

ديگر عوامل فرهنگي شامل ضعف در اعتقادات مذهبي، كمبود توجه مسئولان و متوليان امر درخصوص آموزش اقشار مختلف جامعه خصوصاً دانش آموزان و دانشجويان، تحصيلات بسيار پايين خانواده ‌هاي اين ‌گونه افراد، تبعيت از سنت و باورهاي گذشتگان، ارزش بودن قواي جسماني و همچنين عدم گذشت در ميان برخي طوايف، فقر فرهنگي و يا بي ‌سوادي، ضعف در مهارت‌ هاي زندگي و ارتباطي، ضعف محتواي آموزشي مدارس بخصوص در جنبه ‌هاي تربيتي و نبود بودجه براي انجام كارهاي فرهنگي در محلات محروم است.

علل سياسي: كم‌ توجهي دستگاه‌ هاي فرهنگي بر مناطق آسيب ‌ديده و روستاها، مشخص نبودن سبق مالكيت افراد بر زمين ها، عدم فرهنگ ‌سازي در تحكيم بنيان خانواده توسط صداوسيما و رسانه ملي در برنامه ‌هاي فرهنگي و اجتماعي، عدم اختصاص اعتبار لازم به قشرهاي محروم جامعه در سطح كلان،

علل اقتصادي: فقر شديد مالي در مناطق روستايي بعضي مناطق شهري، بيكاري، فقر مالي، فاصله طبقاتي در بين اقشار مختلف جامعه، تورم و مشكلات اقتصادي در سطح كلان، سخت بودن شرايط سازگاري نوجوانان و جوانان با سنت ها بطوريكه برخي توان كارهاي كشاورزي و دامداري را نداشته و يا با سبك زندگي سنتي سازگاري ندارند، مشكلات اداري مربوط به اسناد زمين و يا منزل مسكوني، كلاهبرداري برخي افراد كه منجر به مشكلات اقتصادي و در پي آن درگيري و نزاع مي شود، توسعه‌ نيافتگي اقتصادي، عدم وجود كارخانه‌ها صنعتي در استان، نبود فرصت ‌هاي شغلي براي جوانان بومي، نيازهاي شديد مالي در روستاها و مناطق محروم شهري، فقر اقتصادي كه به دنبال آن فقر فرهنگي و اجتماعي خواهد آمد، عدم اشتغال جوانان، مشاغل كاذب و كم درآمد، اختلاف درخصوص مسائل كاري، داشتن مشكل در تصميم ‌گيري‌ هاي مادي، محروميت هاي اقتصادي، تورم و گراني ‌هاي اخير، بلاتكليف بودن جوانان و نوجوانان در خصوص ادامه زندگي، توزيع ناعادلانه پول و اعتبار در بين اقشار مختلف جامعه، عدم توجه به اقشار كم درآمد، عدم مديريت در بخش كشاورزي و دامداري، درآمد ناكافي، اختلاف طبقاتي، مشكلات اقتصادي و معيشتي در جامعه، بيكاري و نبود امكانات اوليه زندگي، اختلافات مالي، پايين بودن اميد به زندگي با توجه به منبع درآمد و …

علل روانشناسي: اين علل شامل تجرد، حس استقلال ‌طلبي، بزرگ منشي، غرور كاذب، هيجانات دوران بلوغ (غلبه احساس باعقل)، افسردگي و نااميدي در اين دوران به دليل نرسيدن به ايده‌ آل هاي شخصي، ضعف در پذيرفتن مسئوليت ‌هاي اجتماعي، ضعف در قيود و پايبندي به گروه‌ هاي اجتماعي، ضعف خانواده‌ ها در الگوهاي صحيح و اصولي تربيتي فرزندان، قانون گريزي، عقده حقارت، سركوبي و ناكامي، عجول بودن و شتاب ‌زده عمل كردن و احساس حقارت در بين بعضي از جوانان ونوجوانان است.

خود برتر بيني افراد در بين قوميت‌ها، غرور و تكبر برخي افراد در خانواده ‌ها، حس حقارت شديد در مورد نوجوانان، حس استقلال ‌طلبي، زياده ‌خواهي و توقعات بالا، قدرت طلبي، ضعف توانمندي افراد در چگونگي ارتباطات كلامي، تعصبات نابجا و بيش از اندازه، شخصيت هاي روانرجور و داراي اختلال رواني، عدم جسارت در تصميم ‌گيري، رفتار غيرمنطقي و ناپخته، اشتباهات مكرر، احساس بي‌ هويتي در ميان جامعه و خود برتربيني، تكبر و غرور از ديگر علل روانشناسي اين موضوع است.

علل اجتماعي: حاشيه ‌نشيني گسترده و مهاجرت روستائيان به شهرها، كسب شهرت در بين خانواده‌ ها و همسالان، فعال بودن جمع ‌هاي دوستان در مناطق حاشيه شهر، وجود طوايف مختلف در شهرستان‌بویراحمد،

نقش زنان در تحريك به نزاع و عدم آموزش توسط نهادهاي فرهنگي.

همچنين درخصوص علل اجتماعي مي توان به عدم تعامل و همكاري بين ادارات و نهادهاي فرهنگي اجتماعي در راستاي پيشگيري از نزاع دسته جمعي، عدم همكاري باريش سفيدان و بزرگان طايفه در راستاي پيشگيري از درگيري‌ هاي دسته جمعي، ناسازگاري برخي افراد با شرايط و تغييرات به وجود آمده در سبك زندگي، محرويت هاي آموزشي اعم از صداوسيما، مطبوعات و آموزش‌ و پرورش در برخي مناطق اشاره كرد.

علل اجتماعي علاوه بر اين شامل عدم توجه والدين به برنامه ‌هاي آموزشي در راستاي پيشگيري از درگيري، دسترسي سهل و آسان به سلاح‌ هاي سرد، ضعف آگاهي اقشار مختلف جامعه نسبت به حقوق شهروندي خود، ضعف توجه به مسائل اجتماعي و محافل علمي و پژوهشي، ضعف توجه مسئولان امر بر مطالبات اجتماعي و تعاملات بسيار اندك و ضعيف آنها با يگان انتظامي

تمايل به عدم رجوع به مراجع رسمي براي حل‌ وفصل اختلافات، اختلافات طبقه اي، اختلافات در قشرهاي اجتماعي، عدم آموزش‌ هاي لازم در بين خانواده ‌ها توسط ادارات و نهادهاي فرهنگي دولتي و غير دولتي، عدم مديريت اوقات فراغت توسط نهادهاي فرهنگي و ورزشي، حق كشي و ناعدالتي در اجرايي نمودن قوانين و مقررات، نرسيدن افراد به‌حق و حقوق خود از راه قانون، مهاجرت‌هاي بي‌رويه و تراكم جميعت، تضاد براي منافع، عدم عدالت و قاطعيت مقامات قضايي، عدم هماهنگي و همكاري سازمان ‌هاي فرهنگي و اجتماعي در آگاهي بخشي به مردم، مسائل اخلاقي و ناموسي، تعصبات قومي و قبيله اي، ارتباطات اجتماعي، نابساماني و تزلزل خانواده ها، اعتياد و بي‌ توجهي والدين نسبت به فرزندان و ازدواج هاي اجباري از ديگر علل اجتماعي به شمار مي روند.1- آموزش به كودكان و نوجوانان در محيط‌هاي آموزشي و مدارس، آشنا كردن آن‌ها با معضلات و پيامدهاي مرتبط با نزاع دسته‌جمعي و عضويت در گروه‌هاي بزه‌كار.

2-آموزش افراد جامعه نسبت به حل‌وفصل مسئله نزاع و نحوه آرام كردن افراد جهت كاهش پيامدهاي آن همانند: انتقام جويي، نزاع‌هاي دنباله‌ دار، تخريب اموال طرفين نزاع و…

3- پخش برنامه‌ هاي متناسب و اطلاع ‌رساني مستمر درباره تبعات و پيامدهاي نزاع توسط صداوسيماي استان و استفاده ازنظر كارشناسان و فرماندهان انتظامي در گفتگوهاي ويژه تلويزيوني.

4- برنامه‌ريزي براي اوقات فراغت افراد به‌خصوص جوانان.

5- راه‌اندازي مراكز فرهنگي، هنري در سطح شهرستان‌ها و حمايت همه‌جانبه مسئولين از فعاليت اين مراكز.

6-تهيه فيلم مستند از صحنه ‌هاي دلخراش نزاع و درگيري.

7-تهيه فيلم مستند از نحوه برخورد با مجرمين و افراد نزاع گر.

8- تقويت حضور پليس در نقاط نزاع خيز به‌صورت مقطعي (افزايش گشت زني در محلات و روستاهاي نزاع گر) و دائمي (داير كردن ايستگاه‌هاي انتظامي سيار و كانكس‌هاي پليس در محلات و چهار راه‌ها، احداث كلانتري و پاسگاه انتظامي در مناطق نزديك به محلات و روستاهاي نزاع گر).

9-شناسايي به‌موقع اختلاف‌ها و موضوعاتي كه سبب نزاع در روستاها و محلات شده و اتخاذ تدابير امنيتي در راستاي جلوگيري از وقوع نزاع و برخورد با عاملان نزاع و اخلال‌گر در روابط بين خانواده‌ها.

13-تصويب قوانين مرتبط براي حمايت از افسران و نيروهاي پليس در برابر افراد نزاع گر و حمايت همه‌جانبه قانون از افسران پليس در برخورد با عاملين نزاع.

14-تلاش در جهت جمع‌آوري سلاح‌هاي سرد مورداستفاده سرنشينان وسايل نقليه شخصي و عمومي

15-تلاش در جهت جمع‌آوري سلاح‌هاي گرم غيرمجاز موجود در سطح شهرستان‌ها.

16- برگزاري كلاس‌هاي آموزشي براي افسران و نيروهاي انتظامي در جهت مقابله و آرام كردن افراد نزاع گر در زمان نزاع دسته‌جمعي در سطح‌ استان‌و شهرستانی

 

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 2
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

علی رضا جمعه , 24 دی 1400 - 18:07

وقتی مامور نیروی انتظامی خودش که باید الگو باشه میاد سرخود به جای حفظ خونسردی و دعوت به ارامش بدون هیچ وجه مشخصی بدون استفاده از اولویت های اولیه قانونی در نزاع دسته جمعی اسلحه بر میداره هفت نفر هشت نفر و به رگبار میبنده با تیر جنگی مطمئن باشید که ارامش بهم میخوره
فقط نبود قانون

پریسا یزدان پناه شنبه , 25 دی 1400 - 3:06

به نظرسلام بنده به عنوان یک فرهنگی به نظرم می آید دولت می تواند بودجه آموزش و پرورش را افزایش دهد. تا قوی تر عمل کند.