درود دکتر افراخته
این روزها تراوش خامه ی شما’ امیدوار کننده هست.
دست مریزاد
سپاس
کهگیلویه و بویراحمد| سردرگمی نوجوانان و جوانان و بی خیالی مسئولان
از منظر جامعه شناسی، آسیب اجتماعی به هر نوع عملِ فردی یا جمعی اطلاق میشود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعدِ عملی رسمی و غیر رسمی جامعه، محل فعالیت کنشگران قرار نمیگیرد
مهر دنا/ دکتر اله یار افراخته نوشت: این روزها در شهر یاسوج ، کافه ها به پاتوقی برای نوجوانان و جوانان(اعم از دانش آموز، دانشجو و …) تبدیل شده است. رشد روزافزون و قارچگونه تعداد این کافهها طبیعتاً نگرانیهایی را در ذهن دغدغهمندان فرهنگی ایجاد میکند، اما نوع مواجهه با این دغدغه مهم است. این واقعیت ما را به این پرسش واداشت که آیا کافهنشینی اساساً آسیبزاست یا اینکه از جهت پر کردن اوقات فراغت میتواند فوایدی هم داشته باشد؟
رشد تعداد کافهها و به تبع آن رشد کافهنشینی میتواند تأثیر فرهنگی و اجتماعی گستردهای داشته باشد که ابعاد آن نیاز به بررسی دارد. چگونگی مواجهه با این فضا، که پیوندهایی عمیقی با زندگی طبقه متوسط شهری دارد، حائز اهمیت است، از این جهت که رویکرد منفی به آن میتواند موجب نادیده گرفتن بخشی از نیازها، علایق و اوقات فراغت نسل جوان باشد. از جهتی دیگر نیز اتخاذ رویکردی صددرصد مسامحهگر و بیتفاوت به آسیبشناسی کافهها، میتواند تبعات غیرقابل جبرانی داشته باشد و فرصتسوزی تاریخی محسوب شود.
از منظر جامعه شناسی، آسیب اجتماعی به هر نوع عملِ فردی یا جمعی اطلاق میشود که در چارچوب اصول اخلاقی و قواعدِ عملی رسمی و غیر رسمی جامعه، محل فعالیت کنشگران قرار نمیگیرد و در نتیجه با منع قانونی یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبرو میگردد.
از نظر بروس کوئن یک رفتار انحرافی با توجه به هنجارهای موجود در فرهنگ آن جامعه تعریف میشود. رفتار و عملی که ممکن است در یک موقعیت یا فرهنگ خاص قابل قبول باشد، ممکن است در جاهای دیگر ناروا و غیر قابل قبول باشد.
ما میتوانیم دو نوع نگاه به کافهها داشته باشیم:
1) نگاه خوشبینانه: در نگاه خوشبینانه، سه کارکرد کافهها در جامعه مدنظر است؛ در کارکرد اول نگاه خوشبینانه، کافهها یکی از بسترهایی است که به «اجرای نمایش خود» کمک کردهاند، کافههای امروز در پیوند با شبکههای اجتماعی مجازی یکی از بسترهای تبلور «جامعه تماشایی» و مکانی برای «دیده شدن» جوان ایرانی است. جوان که میل به دیدهشدن دارد با استوریای که در شبکههای اجتماعی میگذارد، هویتی از خود تعریف و تلاش میکند گذران وقت خود را با پرفورمنس(performance art)یا «هنر نمایش خود» بازنمایی کند. شاخص فرهنگی جوانان امروز، پرفورمنس و نمایش خود است. روزگاری، سرمایه فرهنگی و آنچه مد بود و در عرصه فرهنگی به جوانان هویت و منزلت میبخشید، مدرک تحصیلی، موسیقی و دانش بود. اما متاسفانه، سرمایه فرهنگی جوان امروز بیش از اینکه مدرک تحصیلی و زبان و رمان و سینما و تئاتر باشد، به طور کلی پرفورمنس و ابراز خود است. یعنی امروز، هر قدر که ظرفیت و توانایی «اجرا در نمایش خود» و «خودابرازی نمایشی» بیشتر باشد، سرمایه فرهنگی بیشتر است. انسان در جامعه شبکهای امروز به هر طریقی تلاش میکند خود را به نمایش بگذارد، نمایش از خود را مدیریت کند و با اجرای تجربیات زندگی روزمره، معنایی دیگر از خود بسازد.
در کارکرد دومِ نگاه خوشبینانه، کافهها محملی برای تبلیغات فرهنگی است. با اینکه کافه بیشتر فضای کارکرد خدمات نوشیدنی، غذای سبک، استراحت و توقف کوتاه دارد اما در نگاه خوشبینانه کارکرد فضای فرهنگی نیز دارد. از این رو، تبلیغ کالا و خدمات فرهنگی همچون تبلیغ نرمافزارها، برنامه تئاترها، فراخوان بعضی کلاسهای آموزشی داستاننویسی، بازیگری، هنرهای تجسمی، شعر و مانند اینها در کافهها به وفور دیده میشود.
در کارکرد سومِ نگاه خوشبینانه، کافه ها محلی برای تفریح و پرکردن اوقات فراغت است. کافهها خلأ فضاهای تفریحی در کشور ما را پر میکنند. مثلاً جوانان اگر بخواهند جشن تولد بگیرند، آنجا برگزار میکنند. فضای خانه برای بعضی جوانها دیگر جذابیت ندارد، لذا ترجیح میدهند اوقات فراغت و استراحت خود را در کافه بگذرانند، به خصوص اینکه از نظر آنان، کافه محل امنی تلقی میشود. مثلاً میتوانند در آنجا رفتار و حجاب آزادتری داشته باشند.
2) نگاه بدبینانه: از نظر بسیاری از کارشناسان، آنچه واقعیتهای جامعه نشان میدهد بیشتر بیانگر آسیبهای فروان در کافههاست. در نگاه بدبینانه چندین مسئله اصلی داریم:
1- مسئله اخلاقی و تا حدودی دینی و سنتی که میتواند کافهها را مکانی برای اختلاط دو جنس مخالف، و به طور کلی زمینهساز گناه تلقی کند. گویی کاباره های دیروزی، تبدیل به کافه های امروزی شده اند. گاه ادبیات مورد استفادۀ کافه روندگان آنقدر زشت و زننده است که از به زبان آوردن رکیک ترین کلمات و فحش ها هم ابایی ندارند و شنیدنش دل هر انسان اخلاق مداری را به درد می آورد.
۲ – مسئله فرهنگی که معتقد است کافهها میتوانند با فرهنگ و ادبیات خاص خود و با طراحی داخلی، تزئینات، ترکیب معماری، موسیقی و ابزارهای معناسازی که دارند، فرهنگ سنتی ما را تضعیف و فرهنگ غربی را حاکم کنند، این نگاه فرهنگی عملاً رشد کافهها را در راستای تکمیل شدن مدرنیته و جهانیسازی میبیند و معتقد است کافهها میتوانند حتی سبک زندگی روزمره و رژیم غذایی را تغییر دهند. کافهها برای جوانان و آینده ایران آسیب هستند، به خصوص در نگاههای بدبینانه، از بعد فرهنگی کافهها را پیشرانِ سبک زندگی آینده ایرانیان می دانند. یعنی ایران به واسطه کافهها به شدت غربی شود و سنتها در معرض خطر قرار بگیرند، برای مثال کافهها به شکل تعمدی سبک زندگی ایرانی را همانند غربی بازنمایی کنند، کافهنشینی به تعارض میان فرهنگ رسمی و غیررسمی دامن بزند.
۳- مسئله سیاسی و امنیتی که کافهها را محلی برای دیده نشدن و تجمع سرخوردگان از نظر اجتماعی و سیاسی میداند. کافه ها به دلیل موقعیت منحصر به فرد خود تبدیل به مکانی مناسب شده برای مروجین آئین های منحرف و عرفانهای نوظهور و حضور دختران و پسران جوان که آمادگی پذیرش هر نوع فکر و اندیشه مسمومی را در ذهن خود دارند. ریشۀ خلاف و طرفداران موسیقی های زیر زمینی و شیطانی پرستی در همین کافه ها کلید می خورد.
4- کافههای امروز در یک تغییر شکل مشهود از مکانهایی روشن به نامکانهایی نیمهتاریک با شیشههای مکدر و دودی و اتاقکهایی مجزا تغییر شکل پیدا کردهاند. که همگی دست به دست هم داده اند تا زمینه ارتکاب جرم و گناه را فراهم آورند. وقتی وارد کافه ها می شوید آنقدر فضا تاریک است که تشخیص شب از روز مشکل می گردد گویی حالتی مانند خاموش باشِ خوابیدن است.
5- بیشتر کارشناسان قویاً اعتقاد دارند رشد و گسترش کافهها موجب اتلاف وقت است. یکی از ایرادهایی که درباره کافهها مطرح میشود، بحث اتلاف وقت است، وقتی کسی در کافه نشسته است نمیدانیم دارد اوقات فراغت خود را میگذراند یا اتلاف وقت میکند. اگر اتلاف وقت به عادت و زندگی روزمره جوانان در کافهها تبدیل شود، میتواند یک آسیب باشد. بنابراین، فرهنگ کافهنشینی عامل اتلاف وقت و شکلگیری بسیاری از آسیبهای اجتماعی است. امروز قشر وسیعی از کافهنشینها را نوجوانان، جوانان دانشآموز و دانشجو تشکیل میدهند، یعنی قشری که آینده کشور به آنها بستگی دارد، و اتلاف وقت این قشرها یعنی هدر دادن سرمایۀ ملی و اتلاف وقت به صورت اختیاری و عامدانه که تبدیل به یک ممیزه انسان شود، آسیب است.
6- کافهرویی در نسل جوان منجر به فاصله گرفتن از خانواده شده است. خانواده ها اکنون مجمع الجزایر بیم ها و اضطراب ها شده اند. و امثال نگارنده این نامه و بیشتر خانواده ها این شعر مهدی اخوان ثالث را زبان حال خود می دانند و زمزمه می کنند:« خانه ام آتش گرفته است، آتشی جانسوز/ هر طرف می سوزد این آتش/ … همچنان می سوزد این آتش، نقشهایی را که من بستم به خون دل/ … من به هر سو می دوم گریان/ … می کنم فریاد، ای فریاد، ای فریاد» اگر والدین از فرزندانشان بپرسند چرا کافه میروید؟ آنها احتمالاً خواهند گفت به کافه میروم که دوستانم را ببینم، به کافه میروم که از خانه بیرون رفته باشم و هوایی عوض کرده باشم، که فقط در خانه نمانم. به احتمال زیاد کسی نمیگوید که به کافه میروم که قهوه بخورم یا موسیقی بشنوم. البته نمیگوید که به کافه میروم چون قرار عاشقانه دارم یا آنجا سیگاری دود کنم. واقعیت امر این است که اگر کافهرویی در نسل جوان منجر به فاصله گرفتن از خانواده شود، میتواند یک آسیب باشد.
7- ازدواجهای سیاه: یکی از آسیبهای اجتماعی کافهها میتواند مسئله «همباشهای سیاه» یا ازدواجهای سیاه باشد. در این ازدواج، افراد با هم زندگی میکنند اما آیندهشان سیاه است. همباشی سیاه از جایی شروع میشود که دختران و پسران در کافهها کنار هم مینشینند و پا در کنار پای هم میگذارند.
8- مسئله تجردگرایی است، الان مسئلهای که در کشور به وجود آمده، این یعنی یک بلا؛ روابط خارج از عرف و شرعی که بین دختران و پسران شکل میگیرد، بنیان خانواده را سست میکند. روابط بیرون از خانه و خارج از چارچوب شرع هم ازدواج را به تأخیر میاندازد و هم زندگیهای موجود را به طلاق میکشاند.
9- گرانفروشی، چون کافه رفتن و کافه نشینی نوعی فرهنگ مدرن به حساب می آید و کافه روندگان نیز خود را به اصطلاح لاکچری می دانند، صاحبان کافه نیز خدمات خود را به گرانترین حد ممکن ارائه می دهند.
10- حرکت جامعه به سمت انفعال، فرهنگ کافه نشینی عملا افراد از انجام فعالیت های بدنی و ورزشی دور نگه می دارد تا جایی که در پذیرش هر نوع فرهنگ و آیین منحط و باطلی واکنشی نشان نداده و پذیرای آن می گردند.
11- استعمال سیگار و مواد مخدر و مشروبات الکلی: پایه و مایه بسیاری از آسیبها از همین کافههاست، قلیان و سیگار دروازه ورود به اعتیاد است. من خبر دارم که در کافهها و قهوهخانهها گاهی در قلیان، مواد مخدر مثل گل هم میریزند، یکی از آسیبها بین جوانان، مصرف گل(ماریجوانا) است که به راحتی میتواند در همین کافهها و قهوهخانهها مبادله شود. و محلی برای رشد خلافکاران و رشد بزه باشند.
12- در کافهها فرهنگ غربی مثل موسیقی غربی رواج دارد و جوان به آنها علاقهمند میشود. و از موسیقی سنتی و اخلاقی و ارزشی ایرانی محروم می گردد و آنگاه به دنبال و جستجوی موسیقی ای شبیه موسیقی غربی در ایران می گردند و به سراغ رپ، پاپ، هیپهاپ و «تتلو» میرود که نماد شیطان پرستی و … هستند.
13- کافه ها زمینهساز رفتوآمد فرزندان ما با گروههای دوستی ناسالم است. باید نسبت به خانوادهها فرهنگسازی انجام دهیم و والدین بزرگوار را راهنمایی و هدایت کنیم، به خصوص در مورد دختران. ما هم در ادبیاتمان خواندهایم که «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد»، کافهها به واقع میتوانند زمینهساز رفت و آمد فرزندان ما با گروههای دوستی ناسالم بشوند.
استاندار محترم، دکتر حسین کلانتری، یقینا شما یکی از استانداران موفق این استان هستید، تا دیر نشده است، همانطور که ویروس کرونا توفیقی اجباری برای عدم فعالیت کافه هاگردید، یا به تعطیل کردن کافه ها روی بیاورید یا هم آستین همت را بالا بزنید و راهکارهای نظارتی و بازرسی شدید قانونی برای برون رفت از این بن بست را بیابید و عملیاتی کنید. تا دعای خیر خانواده ها بدرقه راهتان باشد.
/انتهای پیام
برچسب ها :اله یار افراخته ، پایگاه اطلاع رسانی مهر دنا ، جوان ، جوانان ، سایت خبری و تحلیلی مهر دنا ، کهگیلویه و بویراحمد ، مهر دنا ، نوجوان ، نوجوانان ، یاداشت ، یاسوج
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
عالی بود.درود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 2 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 2