سروش کریمی

سد تنگ سرخ زخم کهنه

آری ؛ نماینده ی مجلس هفتم و هشتم مردم مظلوم ، محروم و مغفول مانده ی بویراحمد با حضور نامجو وزیر وقت نیرو در آذر ماه سال نَود با اُمید به توسعه ، پیشرفت و آبادانی این‌ منطقه این طرح را کلنگ زنی نمودند تا برای انتخابات همان سال جای دفاعی از عملکرد خویش برای وکلایش داشته باشد که بِشدت از عملکرد پرچالش او انتقاد داشتند و درست در اسفند همان سال مردم به متهم ردیف اول بودجه های برگشتی با یک نه محکم پایان دادند
کد خبر : 13618
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۷:۴۱

به گزارش مهر دنا سروش کریمی در یادداشت ارسالی به این پایگاه خبری آورده است؛ گاهی زخم ها از گذشته در روح و بر جِسم به یادگار مانده تا لحظه ای از درد و لحظه ای با اشک در اِنزوای حال خویش به تحمل آیم و بدانیم که این درد گذرا نیست و جان مستعمره ی اوست و لاجرم تَن به پذیرش آن زخم کهنه می دهیم و به انزجار آن درد لحظاتی را گرد غم و درد آییم تا که شاید با کمی استقامت ناگزیر بتوانیم از شِدت آن درد کهنه بکاهیم ولی تنها به قَدرِ تکسین کوتاهی.

و امروز که حکایت سد تنگ سرخ برای همه ی اقشار جامعه به یک تابو ی امنیتی و زیست محیطی مبدل شده است و همه ی گروه ها و فعالین اجتماعی ، سیاسی ، مردمی و زیست محیطی … با تاسف و نگرانی از آینده ی زیست بوم و معیشت مردم بویراحمد به هر دری می زنند که شاید این مردم از این فاجعه آگاه شوند که بواسطه ی ساخت این سد تهدیدی جدی و مخرب دامان مردم مظلوم بویراحمد را خواهد گرفت و ساخت این پروژه را یک خیانت به خاک و مردم بویراحمد تلقی می کنند.

و اینجاست که یاد رمان زخم کهنه که نویسنده آن برزو سریزدی بود افتادم ؛

سبیل قطور سرهنگ آن‌قدر عضو مهمی در چهره‌اش بود که وقتی آن را تراشیده بود واقعآ به زور می‌شد او را شناخت. درست مثل این که کسی بینی‌اش را از صورتش جدا کند. برنا، هم تعجب کرده بود هم خنده‌اش گرفته بود. چون چهره سرهنگ، بدون سبیل، خیلی بامزه شده بود و دیگر آن ابهت همیشگی را نداشت. برنا جرأت نکرد راجع به این موضوع چیزی بپرسد و خود سرهنگ هم خیلی عادی رفتار کرد و در این‌باره صحبتی ننمود. آن‌گاه برنا یادش آمد که سرهنگ به سردار گفته بود اگر قتل دیگری صورت گرفت، سبیل‌هایش را خواهد تراشید. اما آن موقع، حتی خود سردار هم فکر کرده بود که سرهنگ از روی عصبانیت این حرف را زده و هیچ‌گاه به آن عمل نخواهد کرد. اما سرهنگ بهزاد ثابت کرد که حرفش از همه چیز مهم‌تر است.

درست در آن روزهای سال ۸۹ عده ای تماما فضای اظهار نظر را از همه فعالین در همه عرصه ها ربوده بودند در اوج اُبهتشان کارد به استخوانی کشیدند که هزینه اش را مردم بویراحمد تا صدها سال دیگر باید بپردازند و خود را داوطلبانه پای مصوبه ای بردند که هیچ خطی از آینده ی آن نمی دانستند و نمی خواستند هم بدانند ، مصوبه ای که امروز باید اهالی حاشیه رود بشار با سوزش معده های خالی تاوانش را بپردارند و تن به قصه ی ملال آوری دهند که نویسنده آن ستار هدایت خواه بود.

آری ؛ نماینده ی مجلس هفتم و هشتم مردم مظلوم ، محروم و مغفول مانده ی بویراحمد با حضور نامجو وزیر وقت نیرو در آذر ماه سال نَود با اُمید به توسعه ، پیشرفت و آبادانی این‌ منطقه این طرح را کلنگ زنی نمودند تا برای انتخابات همان سال جای دفاعی از عملکرد خویش برای وکلایش داشته باشد که بِشدت از عملکرد پرچالش او انتقاد داشتند و درست در اسفند همان سال مردم به متهم ردیف اول بودجه های برگشتی با یک نه محکم پایان دادند .

حال که سد تنگ سرخ به یک چالش و نگرانی جدی برای فعالین محیط زیست کشور و بخش بزرگی از ساکنین رود بشار از خود تنگ سرخ تا منطقه ی سادات محمودی تبدیل شده است و هیچ یک از مردم در این منطقه از آینده ی این پروژه خوشبین نیستند و استفاده از آن را بگونه ای مختصرا با شیب تند برای فارس و نم نمکی برای بویراحمد تصور می کنند کلنگ بدست آن روزها به بی آبی این روزها چه می تواند بگوید ؟

بویراحمد نگران تر از هر زمان بهایِ رفتارهای را می دهد که هیچگاه بنفع مردمش پشت تِریبون نرفت و هیچگاه حاضر به جسارتی برای حق مردمش نشد تا امروز یکی از پرهزینه ترین روش های غیر اصولی را برای توسعه ی صنعتی استانی دیگر بپردازد و همه با هم غرق بی تدبیری مسئولانی شویم که هیچگاه در برابر حق سرزمینشان فریاد حق خواهی سر ندادند .

هر چند که تاریخ هیچگاه از یاد نخواهد برد و همواره در بلندای اندیشه چنین اعمالی به خواری یاد خواهد شد ولی برنا خوب می گفت …

#عدالت

#انصاف

#بویراحمد

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.