ترامپ/حماقت استراتژیک؛ تسریع روند پایان هژمون

حادثه ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و همراهانش را می توان در دایره تحوالت ژئو استراتژیکی که بی گمان منطقه غرب آسیا وحتی بیش از آن فرامنطقه را فرا خواهد گرفت ارزیابی نمود.

کد خبر : 11941
تاریخ انتشار : سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ - ۲۰:۳۴

مهر دنا/ سید علی مصطفوی پژوهشگر مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه نوشت: یکی از راهکارهای پیش بینی و ارزیابی تحولات در بستر چالش‌های امنیتی واستراتژیک تحلیل روندهاست.بدین معنا که از منظر تجزیه و تحلیل حوادث و چیدمان پازل گونه آنها می توان گزینه های محتمل وقابل وقوع در آینده را پیش یابی وپیش بینی نمود.

از این منظر حادثه ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و همراهانش را می توان در دایره تحوالت ژئو استراتژیکی که بی گمان منطقه غرب آسیا وحتی بیش از آن فرامنطقه را فرا خواهد گرفت ارزیابی نمود.

در این راستا چند گزاره به اختصار و در حد بضاعت قابل تامل می نماید.

گزاره اول؛ حجم و وسعت اتفاق؛ این که آیا تصمیم سازان و تصمیم گیران دستگاه حاکمه ایالت متحده آمریکا و به طور ویژه دونالد ترامپ پیش از تصمیم و اقدام از پیامدها وسطوح بازخورد وپاسخ جبهه مقابل خود (ایران و متحدان استراتژیک ) آگاه بوده و آگاهانه دست به این اقدام زده اند و یا اینکه ناآگاهانه و تحت تاثیر و فشار اسراییل و سعودیها وهمچنین تحریکات احساسی مشاوران جنگ طلب کاخ سفید در ورطه یک بحران امنیتی خطرناک گام نهاده اند.

قرائن، امارات واظهارات شتابزده و متناقض دونالد ترامپ و وزیر امورخارجه اش با دیگر مقامات ایالات متحده درستی فرض دوم وعدم آگاهی از وسعت اقدام وحجم پیامدهای این اتفاق را نمایان می سازد.

گزاره دوم؛ پیش بینی واکنش‌ها و سطوح پاسخ؛

اولین پاسخ؛ از سوی عراق به عنوان کشوری که امریکا با نقض حاکمیت درخاکش اقدام تروریستی برعلیه مقام رسمی وژنرال ارشد کشور دیگر(ایران) و مقام عالیرتبه نظامی خود عراق(شهید ابومهدی المهندس) تصویب خروج فوری نظامیان و لغو پیمانهای امنیتی باایالات متحده بود که با سرعت و قاطعیت و به هنگام انجام گردید، امری که از سوی آمریکائی‌ها قابل پیش بینی و نبوده و از سوی آنان دوراز انتظار به نظر می رسد.

سخن اخیر دونالدترامپ درمورد مطالبه هزینه برچیدن پایگاه‌ها در عراق نیز از سر استیصال و شاهدی بر این مدعاست.

پاسخهای ایران؛ به عنوان مهمترین وقدرتمندترین بخش جبهه رویاروی ایاالت متحده قطعی وحتمی خواهد بود این پاسخ ها را می توان از دومنظر کوتاه مدت (تاکتیکی) و بلند مدت (استراتژیکی) تحلیل وارزیابی نمود.اهم پاسخهای تاکتیکی ایران می‌تواند هدف قراردادن مواضع و منافع حیاتی ایالات متحده در خاک متحدان منطقه ای از قبیل شریانهای اقتصادی و زنجیره تامین انرژی واز دیگر سو پایگاهها و مستشاران نظامی و باشد.

این تاکتیک می تواند دو دستاورد استراتژیک برای ایران داشته باشد،اول اینکه متحدان منطقه ای فعلی ومتحدان احتمالی امریکا درآینده که محتمل بود پایگاه و مراکز حافظ منافع بیشتری در اختیار ایالات متحده قرار دهند دچار تردید خواهند شد واز این اقدامات صرف نظر خواهند نمود،از آن جهت که ممکن است با ماجراجویی امریکا درجنگی ناخواسته و فراگیر داخل شوند.

دوم آنکه سرخوردگی و ترس در میان نیروهای نظامی و لجستیکی ایالات متحده به قدری فزونی خواهد یافت که مجبور به ترک تمامی یا بخش اعظم منطقه غرب آسیا خواهند بود.این گذاره درجبهه روبه روی آمریکا بالعکس عمل خواهد نمود زیرا باعث تقویت انگیزه و اعتماد به نفس و همچنین روحیه تقویت حضور فعال ،موثر وپیشدستانه در جمهوری اسلامی ایران و همپیمانانش محور مقاومت خواهد بود.

گزاره سوم که از همان ساعات اولیه مقدمات و اقدامات عملی آن چه به صورت خودجوش و چه به صورت سازمان یافته آغاز وعملیاتی گردید گسترش حملات سایبری و نفوذ به مراکز حساس و تصمیم ساز ایالات متحده و همپیمانانش خواهد بود که با توجه به توان سایبری ایران از درجه اهمیت بالا وتعیین کننده ای برخوردار است.

گزاره دیگر که به مانند موارد پیشین به قطعیت نزدیک می نماید پاسخ ایران از طریق حمالت کوبنده و گیج کننده در پهنه دریا و حمله به رزم ناوهای استراتژیک و ناوچه های نظامی آسیب پذیر ایالات متحده در خلیج فارس و دهانه اقیانوس هند می باشد که در صورت تحقق این پاسخ تبعات فاجعه باری در تغییر توازن ژئواستراتژیک غرب آسیا به زیان آمریکا و همپیمانان غربی خواهد داشت.

پاسخ نیابتی و غیر مستقیم ایران؛با تحلیل روندهای طی شده سالهای اخیر از سوی محور مقاومت پاسخ قطعی این هم پیمانان و بازوهای توانمند ایران در پهنه ژئو پلتیکی به گستره تمامی غرب آسیا تا شاخ آفریقا و حتی سواحل مدیترانه ائم از حزب الله لبنان،حزب الله عراق،انصارالله یمن، حزب الله حجاز متشکل از شیعیان قطیف شبه جزیره عربستان( مقاومت غزه و…می توانند گزاره پاسخهای دردناک و غیر منتظره را عملیاتی نمایند.

نکته ی دیگری که نباید از نظر دور داشت حمایت ضمنی و البته نه نظامی ومیدانی بازیگران دیگری نظیر چین و روسیه وتاحدی ترکیه وهند به دلیل تبعات مثبت و فایده مند پایان هژمون آمریکا درمنطقه برای این کشورها وبهره مندی بیشتر از منابع و بازارهای هدف منطقه غرب آسیاست و قطعا حمایت دیپلماتیک و ایستادن در کنار ایران و محور مقاومت در دراز مدت به منفعت آنان خواهد بود.

آنچه مسلم است ،گرچه ایالات متحده آمریکا و دونالد ترامپ آغازگر این رویارویی خطرناک بوده است لیکن بازیگرانی در این عرصه در حال تعیین قواعد وزمین بازی هستند که نتیجه غایی آن برای ایالات متحده آمریکا چیزی جز افول هیمنه ی نظامی وقدرت اقتصادی ودرنهایت پایان هژمون نخواهد بود.

آنچه به اختصار ودرحد بضاعت عرضه گردید تحلیل روندی پاسخ‌های محتمل و کوتاه مدت تاکتیکی و تاثیرات استراتژیک آن بر منطقه ی پرتنش و بحران خیز غرب آسیاست که موارد مطرح شده قابل بحث ومداقه بیشتری است و می توان گزاره های دیگری نیز برآن افزود که از حوصله این مقال افزون است.

سخن آخر آنکه « با حماقت استراتژیک ترامپ به پایان هژمون نزدیک می شویم»، تاچه پیش آید.

انتهای پیام/

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 3 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 3
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

دانشجو سه شنبه , 17 دی 1398 - 20:43

احسن بر دکتر مصطفوی از جوانان نامی استان در عرصه علوم سیاسی و مطالعات منطقه ایی واقعا به داشتن چنین جوانانی افتخار میکنیم واقعا تحلیل وزینی بود

ایرانی سه شنبه , 17 دی 1398 - 22:00

مطالب و تحلیل درستی بود.فقط این عکس که از خودت گذاشتی در شان این مطلب نیست.بیشتر برا عکس کارت عروسی مناسبه

فرجی جمعه , 20 دی 1398 - 9:42

احسنت بر این توان و تفکر تحلیلی جناب دکترمصطفوی